صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل | ||
|
برند تیکی-تاکا در بارسلونا انقلابی را آغاز کرد. تیمهای کوچکتر ترجیح دادند به دنبال سبک روان و سیال فوتبال بروند تا این که با بازی زشت نتیجه بگیرند. آنها حق هم داشتند. در حقیقت اگر به عنوان تیمی ضعیفتر به اولدترافورد، سانتیاگو برنابئو، آلیانس آرهنا یا هر قلعه دیگری از تیمهای بزرگ اروپا بروید و فقط در محوطه جریمه دفاع کنید در هر صورت احتمالا نتیجهای بهتر از شکست نصیبتان نمیشود. اندیشه فوتبال مدرن تیمهای ضعیفتر را تشویق میکند که رویکردی شجاعانه داشته باشند تا بخت پیروزی بیابند. اما این بیتردید ریسک است و آنها را آسیبپذیر میسازد. اما گاهی هم میبینید که این جسارت پاسخ خود را یافته. حتی اگر ببازند هم تشویقشان میکنند. از آن سو اکثر باشگاههای بزرگتر هم پیش از توفان بارسلونا فوتبال تهاجمی خود را داشتند. اما این حس وجود دارد که آنها اکنون بسیار بیشتر مراقب این سبک بازی خود هستند و میخواهند آن را بهبود ببخشند. این نظریه که تیمها بیش از پیش نگران سبک بازی خود هستند و میخواهند تهاجمیتر باشند را به بهترین شکل میتوان در صحبتهای اخیر ژوزه مورینیو یافت که به طرفداران چلسی قول فوتبال شناور داد: «میخواهم طرفداران چلسی را خوشحال کنم. هم با نتایج، هم با سبک بازی، هم با ذهنیت و هم با شخصیت تیم. چند بار شد با سه مدافع بازی کنم؟ بازی با وستهم در آوریل 2006 رابه یاد دارم. داشتیم یک بر صفر میباختیم و مانیش هم اخراج شده بود. اما من ریسک کردم و میخواستم با 10 نفر پیروز شویم. آخر هم 4-1 بردیم.»
مورینیو به کسب موفقیت مشهور است. اما همیشه نگرانی از این وجود دارد که او به سبک عملگرای فوتبال برود؛ سبکی که در دوره اول حضورش در چلسی شاهدش بودیم و پر بود از بردهای یک بر صفر و دو بر صفر. دیوید مویس هم در منچستریونایتد زیر ذرهبین است. طرفداران میترسند او نتواند فوتبال تهاجمی زیبایی که سر الکس فرگوسن در 26 سال عرضه کرد را ارائه کند. کافی است به لیگ برتر نگاه کنید. هرچند این لیگ پرتنوعترین لیگ اروپا است اما این روندی رایج شده و تیمهایی که به دنبال این سبک فوتبال نیستند مورد انتقاد و تمسخر قرار میگیرند. برای مثال استوک سیتی را به طعنه تیم راگبی خواندهاند چون به قدرت بدنی و بازی هوایی روی آوردهاند. با این که تونی پولیس تیمی با امکانات اندک را در اختیار گرفت و توانست برایشان جایگاهی مناسب در میانههای جدول به دست بیاورد. او حتی استوک را در سال 2010 به فینال جام حذفی برد. با این حال پولیس در انتهای فصل پیش اخراج شد. احتمالا برای آن که استوک بازی جذابتری داشته باشد. وستهم هم به دلیل سبک فوتبال قدرتیاش با انتقادات فراوانی روبرو شد و حتی طرفداران این تیم هم ناراضی شدند. آنها همیشه فوتبال خوبی ارائه میکردهاند و آپتون پارک ورزشگاهی بوده که بازیکنان بااستعدادی مانند جو کول، فرانک لمپارد و ریو فردیناند در آن پرورش یافتهاند.
در جاهای دیگر اروپا، امثال ماریو گوتزه، مارکو روییس، توماس مولر، مسعود اوزیل، یولین درکسلر، ژوائو موتینیو و خوان ماتا به همین دلایل مورد توجه بسیاری از تیمها هستند. آرایش 2-4-4 سنتی سختتر دیده میشود و سیستمهای 1-3-2-4 و 1-1-4-4 روز به روز محبوبتر میشوند. با تاکید بر حملات، هنر دفاع کردن دارد بهتدریج جذابیتش را از دست میدهد و به آن بیتوجهی میشود. باز هم لیگ برتر را در نظر بگیریم. نتایج 3-4 و 2-3 دارد بیشتر میشود. در همین چند فصل گذشته نتایج 3-7، 2-8، 1-6، 0-8، 1-7 و 5-5 هم دیدهایم. تقاضا برای فوتبال جذاب به صحنه بینالمللی هم آمده. فوتبال آلمانها را درنظر بگیرید. آنها همیشه به کارآمدی بیرحمانهشان مشهور بودهاند اما اکنون بسیار از آن فضا فاصله گرفتهاند. آلمانیها سازمانیافته بودند و ستبر. آنها بازیکنانی پرورش میدادند که ضربات کشندهای به حریف وارد کنند. اما اکنون تیم ملی آلمان یکی از محبوبترین و پرستایشترین تیمهای ملی است. همین تیم در گذشته تنها ترسناک بود و مخوف. برزیل هم قهرمان جام کنفدراسیونها شد. این تورنمنت بازگشت سامبا به فوتبال را رقم زد. برزیلیها در چند سال گذشته آن شور و هیجان و لذت از بازی را از دست داده بودند. فوتبال تهاجمی هم جذابیت دارد و به طرفداران لذت تماشای فوتبال میدهد. تعداد تماشاگران هم بیشتر خواهد شد. همچنین بازیکنان خلاق بیشتری پرورش خواهند یافت. اما در سوی دیگر تقاضا از تیمها به شکلی غیرمعقول شده است. به ویژه مربیانی که ماندهاند بین نتیجه گرفتن و زیبا بازی کردن.
در نهایت باید گفت که جذاب شدن فوتبال نکته مثبتی است، اما از هر چیزی هم زیادیاش خوب نیست. باید تعادل را برقرار کرد. یک تیم فصل گذشته به توازنی بینقص رسید و در تمامی جبههها هم پیروز شد. بایرن مونیخ گلهای فراوانی زد اما فصل گذشته رکورد گل خورده را هم از آن خود کرد. آنها فوتبالی عالی داشتند اما شاید به اندازه بارسلونا یا حتی بروسیا دورتموند تهاجمی نبودند. آنها استادانه دفاع کردند اما به اردو زدن در زمین خود نپرداختند. توازنی که آنها داشتند را هیچ تیمی نداشت. تعادل باواریاییها چیزی است که باید از آن الهام گرفت. نظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|
[ طراحي : مدیر سایت ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |